موضوع ناتوانی و ناکارآمدی کابینه،حرف امروز و دیروز نیست، بلکه از
سال نخست و حتی از زمان معرفی وزرا، بسیاری از دلسوزان و حتی حامیان جدی
دولت، از آن سخن میگفتند و تاکید داشتند که این تیم توانایی احقاق وعدهها
را ندارد و نمیتوان روی آنها حساب کرد. مثلا عبدالله رمضانزاده، سخنگوی
دولت اصلاحات دراینباره گفته بود:
حسین
شمسیان عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان در یادداشتی نوشت: یکی از
چیزهایی که در روزگاری نه چندان دور خیلی عادی و طبیعی رواج داشت، تعمیر
ظروف بود. مردم ظروف فلزی خود را که به هر دلیلی سوراخ شده بود، به دست
لحیمکاران میدادند و آنها هم لحیمکاری و تعمیر میکردند. اما گاهی
میشد که استاد کار، ظرف را آنقدر پوسیده میدید که لحیمکاری را بیفایده
میدانست و از تعمیر آن ابا میکرد. اینجا بود که میگفتند «آفتابه خرج
لحیم» است! کنایه از اینکه قلعی که برای لحیمکاری مصرف میشود، با
ارزشتر از خود ظرف سوراخ است و این تعمیر آن اصلا صرف نمیکند.
چند
روزی بود که خبر ترمیم کابینه و جابجاییهای کم تعداد و پر تعداد وزرا،
دهان به دهان نقل میشد و بازار شایعه هر دم داغ و برافروختهتر میشد و
میشود. اول صحبت از یک وزیر بود، بعد شد سه وزیر و دست آخر هم پنج وزیر!
تا اینکه سرانجام دیشب، خبر استعفای دو وزیر ورزش و جوانان، ارشاد منتشر
شد.
اینکه
اصل این حرفها و آن اسمها شایعه است یا حقیقت دارد، موضوع این نوشتار
نیست و به نظر میرسد فضاسازیهای عامدانه و هدفمند، جزئی از ماهیت خبری و
عملیات روانی دولت یازدهم باشد و طبیعتا مردم تا به حال به آن عادت
کردهاند. بر آنها پوشیده نیست که برخی از این برنامهها ترتیب داده میشود
تا جامعه سرگرم و مشغول باشد و بازار داغ هیاهو و شایعات، جلوی مطالبه
توقعات اصلی را بگیرد. اما اینکه این جابجاییهای احتمالی چه فایدهای
دارد، چه کسی چه نفعی از آن میبرد، چه کسانی در اولویت هستند و موضوعاتی
از این دست را میتوان به بحث گذاشت.